
قصه حکایت، سرگذشت یا افسانه! همۀ ما از کودکی تا بزرگسالی به شرط زنده نگه
داشتن کودک درونمان، شیفتۀ خواندن و شنیدن داستان هستیم. حتی سادهترین قصهها
برای ما پر از حوادث خارق العاده و جذابیت تحول و تکوین آدمها و شخصیت هاست.
قصه گویی، هنر یا حرفۀ نقل داستان
است. داستانهایی که یکی از هدفهای بازگو
کردنشان سرگرمی است. در روزگاران کهن، که خبری از کتاب چاپی یا اینترنت و شبکههای
اجتماعی نبود، تاریخ، سنت ، مذهب، آداب قهرمانی و غرور قومی و ملی به وسیله قصه
گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. قصه گویی هنوز هم یک روش فعال براي پرورش
قوه خلاقیت و بالا بردن سطح تفکر شناختی محسوب می شود.
ما براي کامل کردن یک داستان ناتمام یا
ساختن یک داستان جدید باید دست به ترکیب
آموختهها و رویاهایمان بزنیم. انسان ها،
جانوران، موجودات خیالی و اشیاء در قصه ها دارای شخصیت، باور، فکر، احساس و رفتار
هستند. در یک یک حادثه، شخصیت ها و اشیای قصه با افکار و هیجان ها و رفتارهای خاص
واکنش نشان میدهند.
به همین دلیل همواره یکی از عمده ترین
و رایج ترین راه های انتقال تجربه و سر گرمی، قصه گویی و گوش سپردن به قصه ها بوده
است. قصه وقصه گویی از مهمترین ابزارهایی است که می تواند ما را پرورش دهد و به
رویاهایمان لباس حقیقت بپوشاند. در میان اقوام مختلف خراسان قصهگویی یا به عبارت
بهتر اوسنه خوانی جایگاه ویژهای دارد. ایستگاه قصهگوی مشهدی هم با احترام به
همین جایگاه و اهمیت قصه در فرهنگ و اندیشه مردم این دیار طراحی شده است.
ربات موجود در این سازه، داستان های
قدیمی را با لهجه مشهدی و با صدایی قطع شونده و بند بندی (رباتی) تعریف می کند.
قاب المان رقص نور دارد.